در این ویدیو آقای دکتر محمد حسین اکبر زاده نویسنده کتاب گام های مذاکره برای همه درباره کتاب توضیحات تکمیلی را خواهند داد
برایان تریسیمعتقد است که یک مذاکره کننده خوب تمامی نقاط ضعف و قدرت
خویش را ارزیابی میکند و با پیگیری مستمر نسبت به برطرف کردن نقاط ضعف و بهینه
کردن نقاط قوت خویش میپردازد و از آنجاییکه نقاط ضعف و قدرت خویش را بهخوبی میداند
بر نقاط قوت خویش تکیه میکند.
بنابراین اولین
وظیفه ما لیست کردن نقاط ضعف و قوت خویش میباشد. اگر دقت کرده باشید، متأسفانه
اکثریت انسانها خود را مذاکره کنندهی بینقص میدانند؛ درحالی که اینطور نیست. چه
بسا شخصی بهعلت وجود نقاط قوتش در مذاکرهای مفید باشد و دقیقاً بهعلت همان
ویژگیها برای مذاکره دیگر نه تنها مثمرثمر نبوده، بلکه به زیان مذاکره نیز بوده
است. به کرات شاهد مذاکرات خوبی بودهام که ناگهان با حضور یک وکیل متخصص در امور
حقوقی ولی غیرمتخصص در مذاکره، معاملهای که میتوانست بهخوبی برای طرفین به
پایان برسد، بهعلت تغییر دادن دیدگاه طرف معامله و به اصطلاح در لاک دفاعی رفتن
به شکست معامله تبدیل شده است. این کلام من بدان معنا نیست که نباید از حقوقدانها
استفاده نمایید بلکه: اولاً جو جلسه را باید خوب بسنجیم، ثانیاً از وکیل خویش در
مقابل وکیل طرف مقابل استفاده نمایید.
مثالی دیگر، در
بازار تجاری ما فرض بر این شده است که هر کس بتواند انگلیسی صحبت کند، پس قادر است
پای هر میز مذاکرهای بنشیند. درست است که تسلط بر انگلیسی شرطی ضروری برای
بازرگانی خارجی میباشد؛ اما مسلط بودن بر انگلیسی تنها یک ابزار کوچک است، نه حتی
شرط لازم برای یک مذاکره موفق.
یکی از حسنات علم
مذاکره آن است که کارگاه یا آزمایشگاه خاصی ندارد. ما بهراحتی امکان آن را داریم
که آن را در کارهای روزمره خویش استفاده نماییم. لذا تمامی موارد یاد شده در این
کتاب را میتوانیم در مذاکرات و مراودات روزمره خویش بهکار ببریم و بر مهارتهای
خویش بیفزاییم. بهقول نوازندگان موسیقی، ما بایستی آنقدر تمرین کنیم و مهارتمان
را ملکه ذهنمان کنیم تا نتوانیم غلط بنوازیم نه اینکه درست بنوازیم.
Comments
Post a Comment